واسه مادر ایه ی صبری بخون
سلام.
در این قسمت براتون میخوام یه شعری رو بزارم که قاسم صرافان، شاعر و ترانه سرا، از زبان مادر قاری شهید محسن حاجی حسنی سروده است.او درباره این شعر نوشت: « این شعر را به نیابت از همه دلهای داغدار، از زبان مادر شهید منا، قاری پرپرشده قرآن، محسن حاجی حسنی کارگر سروده ام. خدا به همه مادران چشم انتظار این روزها آرامش و صبر دهد»
وقتی این شعر رو میخوندم دلم بارونی شد و خیلی پرغصه شد وبا خودم میگم وای مادرش چه میکشه الان ویا اگه خواهر داره اون چی میکشه اخه برا خواهر ومادر خیلی سخت میشه از دست دادن عزیز اونم کی دسته گلی به این ماهی و ادم به این خوبی، بعد شهادتشون خیلی از این شهید تو سایتها درباره ی زندگیش خوندم و همه از خوب و ناب بودنش میگن خب معلومه ادمی که همیشه فکرو ذکرش تلاوت قرآن و نور و خدا باشه بایدم ایطور باشه و آخرشم گلچین میشه و پر میکشه میره ادم به عکساش که نیگا میکنه تو صورتش مهربونی موج میزنه و نورانیت که نشان از قلب روحانی و دریایش داره. میگم ای بزرگوار ای برادر ای که نفسهایت آمیخته به عطر زلال آیههای قرآنی بود روحت شاد ما را هم شفاعت کن و برای ما دعای باران بخوان دعا کن ما هم مثل خودت عاقبت بخیر و بشهادت بشیم دعا کن طوری باشیم که وقتی مردیم از خوبیهامون بگن وقتی دیگه نبودیم لاقل دلتنگمون بشن و بگن اون حیف بود نباید میرفت دعا کن وقتی مردیم کسی از مردنمون شاد نشه دعا کن طوری زندگی کنیم و بمیریم که به دیگران ازاری نرسونیم، دل کسی ازمون نرنجه، کسی ازمون نترسه، همیشه برای دیگران یادمون وخاطرمون و عکسامون پر از ارامش باشه دعا کن دعا کن که خیلی کم آوردیم خیلی......
از همون اولشم اهل سفر
از همون اولشم رها بودی
از همون اولشم کبوترِ
صحن و گنبد امام رضا بودی
.
حتی مرگم نتونست که خنده رو
از رو لبهای قشنگت بگیره
با لب تشنه، توو صحرای منا
جون دادی، الهی مادر بمیره
.
بیا اینبار واسه ی این دل تنگ
واسه ی این چشای ابری بخون
بیا ای قاری خوش صدای من
واسه مادر آیه ی صبری بخون
.
چرا ساکتی؟ بخون تا با صدات
تا خدا، تا آسمونا بپرم
کی تونست اینجوری پرپرت کنه؟
از نفس کی تورو انداخت پسرم؟
.
هاجرم، هاجر بی قراری که،
دیگه اسماعیلشو نمی بینه
محسنم! دیگه چطوری گوش بدم
بعد تو به روضه های مدینه
.
ما فقط روضه ها رو شنیدیم و
تو خودت توو قلب ماجرا بودی
شنیدم که راهو بستن روی تو،
شنیدم که زیر دست و پا بودی
.
یوسفم! گرگایی داره اونورا
که نشستن به کمین پیرهنت
گل من! دینه اونا، کینه شونه
نقشه ها دارن برای چیدنت
.
با شهادتِ میون غربتت
یه نهیب به غیرت ماها زدی
میدونم با نفسای آخرت
مهدی فاطمه رو صدا زدی
براي شهيد محسن حاجي حسني كارگر
شبی همراه من یاسین و الرحمن بخوان، قاری
بیا و پا به پای نغمه ی باران بخوان، قاری
زمین در حسرت لحن صدایت سوخت، حرفی نیست
برو قدری برای آسمان قرآن بخوان قاری
برو با صوت خود در بیکران ها شور برپا کن
و در جمع ملائک سوره ی انسان بخوان قاری
خدا دارد صدایت می زند، لبیک هایت کو؟
تو هم همراه با این خیل سرمستان بخوان قاری
چهل روز است ساکت مانده ای، امروز را برخیز
خودت در مجلس ختم خودت قرآن بخوان قاری
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: